http://uppc.ir/do.php?imgf=161451161453261.png حرفهای عجیب از مردمان نجیب :: آموزش نویسندگی خلاق رایگان

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

اموزش نویسندگی ،رمان ، داستان کوتاه، داستان بلند ،سبک های نویسندگی،آموزش رایگان با شهروز براری صیقلانی
رزیتا غفاری

آخرین نظرات

حرفهای عجیب از مردمان نجیب

Wednesday, 18 September 2019، 07:17 PM

  حرفهای غیرمنتظره ای که برایم عجیب بود را  نوشته ام  محله امین الضرب در رشت موضوع این داستان ادبی و زیباست که بقلم شهروزبراری صیقلانی. نوشته شده و توسط چاپ ققنوس

 

 بهنام در حالی  که پشت میز ریاست اداره نشسته بود  بفکر فرو رفت ، منشی اومد و یکسری برگه برای امضاء آورد ،  میان برگه ها یک درخواست مرخصی ساعتی درون شهری هم بود ، بهنام به منشی گفت؛ 

این چیه ؟ مگه خونه ی خاله ست که یه کارمند هر هفته  به مرخصی درون شهری بره؟  

سپس برگه رو پاره کرد و بسمت سطل آشغال نشانه رفت.  پس از خروج منشی از اتاق ، من به شوخی گفتم؛ 

توی هنرستان چمران ، هم نشانه گیری ات عالی بود....  یادمه یکبار از انتهای کارگاه مکانیک یه پیچ رو پرت کردی و دقیق خورد توی سره سرپرست کارگاه.  آخرشم چون من فقط  خندیده  بودم خندیده بودم  تمام جریمه و تنبیه به پای من نوشته شد و از کارگاه تا دم درب هنرستان رو جارو زدم. 

بهنام لبخندی به مهر زد گفت؛ یادش بخیر....   افسوس.....

چرا افسوس ؟         گفت آخه به ارزو هام نرسیدم

تو که جایگاه خوبی داری الان 

آخه از بچگی آرزو داشتم توی شورت و کُرست فروشی زنانه کار کنم .....  

من از لحن جدی وسوز غمی که در آه ه کشیدنش بود ، خنده ام گرفت.....


  کاندوم مبهم ، سوال از پیش نماز مسجد  .   ....

فرزاد که چهل سالگیش رو پشت سر میگزاره میگفت؛     میدونی چرا اون خطکش چوبی شکسته رو توی جعبه.  گاوصندوقم نگهداری میکنم؟ چون سال 1368  وقتی که ده ساله و فرزند کوچک خانواده بودم  یه جعبه کاندوم پیدا میکنم و چون نمیدونستم چیه ، اون رو میبرم و توی پستوی خونه مون پنهان میکنم ، ک خاهرم پیدا میکنه و اونم چون نمیدونسته ک محتویات توی جعبه چیه ، اما شک کرده بوده که چیز غیر مجازی هس که داداش کوچیکش اون؟ پنهان کرده ، پس اونو برمیداره میبره پیش پیش نماز مسجد ..... 

بعد میفهمه قضیه چیه ، میاد خونه و منو از بس با این خطکش میزنه که خط کش میشکنه......ق

نظرات (۵)

  • شبنم میرزاخانی
  • مرسی ب آقای براری
  • بازنشر از سایت شین براری
  • خسته نباشید
  • شهروز براری صیقلانی
  •    نخیر    سرکار خانم سارا مبادی آباد     امکانش  نیست.   سپاس از نظر مثبتتون 

  • ناشناس
  • سارا مبادی آداب از سیرجان . 1398/07/14. نظر داد    

       وبلاگ عجیبی دارید .  مثل پیتزا فروشی لوکس هست.  آدم که داخلشه زیباییش رو نمیبینهطعمش رو میچشه . اما وقتی ازش خارج میشه  از دور به زیباییش واقف میشه . واژه چینی شما مثل سرآشپزی در رستورانه لوکسه. از مواد خام اورگانیک یک محصول خلق میکنید ،  فقط کمی به لیست منیوی غذاهاتون  بی نظمه ، چون سالاد وسط نوشیدنی هاس. و دیتزای بزرگ رمان عاشقانه در وسط  دسر ها  قرار داره.   من میتونم دستیار خوبی باشم . چون باسلیقه و با خلاقیت دیزاین کردنم تک و عالیه.  . بنده رو اگر جزو نویسندگان این وبلاگ یعنی پیتزافروشی تون قرار بدید و ایمیل منو www.Saramobadiabadsirjani@gmail.com  رو وارد بخش مدیریت کنید و برام مجوز پاسوورد خاصم رو تعیین و اعلام کنید ، فقط در چیدمان بهتون کمک میکنم . و در تولید محتوا دخالت نمیکنم.   ممکنه؟ 

    مریم گلواران نظر داد:  خنده دار بود دمش گرم ب صداقتش. باحال بود . مرسی 

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی