http://uppc.ir/do.php?imgf=161451161453261.png شهروزبراری صیقلانی برنامه ده هفته ای آموزش نویسندگی :: آموزش نویسندگی خلاق رایگان

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

اموزش نویسندگی ،رمان ، داستان کوتاه، داستان بلند ،سبک های نویسندگی،آموزش رایگان با شهروز براری صیقلانی
رزیتا غفاری

آخرین نظرات

   

 

  انجمن ادبیات داستانی دریچه کلیک کنید
آثار فاخر ادبی شهروز براری صیقلانی با سبک خاص ساختارشکنی هایششهروزبراری صیقلانی  

  کلیک نمایید شین براری صیقلانی     

نویسنده کیست؟ نویسندگی چیست؟ 

مثل هر کار دیگری دراوایل باید بفهمیم که اصلاً نویسندگی چیست؟ نویسنده کیست؟ مراحل نویسنده شدن سخت است یا آسان؟ برای نویسنده شدن چه میزان عرق جبین و کد یمین لازم است؟

نویسنده کسی است که می‌نویسد، همین. چه نامه بنویسید و چه طرح تجاری، چه مقاله بنویسید و چه رمان در هر صورت نویسنده‌اید.

تصور می‌کنیم تاکنون جسته‌گریخته دست به قلم برده‌اید، اما هنوز حرفه‌ای نشده‌اید. حالا در هفتۀ اول آغاز نویسندگی حرفه‌ای چه باید بکنید؟

اصلاً بیایید با تعریف نویسندگی حرفه‌ای آغاز کنیم: 

یک تعریف نویسندگی حرفه‌ای می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای فردی است که جز نوشتن کار دیگری انجام نمی‌دهد.شیت

تعریف دیگر می‌گوید:

نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که شغل او نویسندگی است و از راه دیگری امرار معاش نمی‌کند.

از نظر ما نویسندۀ حرفه‌ای کسی است که هر روز می‌نویسد. همین.آموزش نویسندگی شهروز براری صیقلانی فریده گلبو  اغاز گردید ثبت نام از

در هفتۀ اول ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که آیا نویسندگی آب و نان می‌شود یا نه؟ (+)

 

 

 روزها وقتی در موتور جستجو گوگل واژه ی چگونه رمان بنویسیم را وارد میکنیم صد ها سایت و وبسایت و وبلاگ معرفی میشود که اکثر غریب به یقین بی اجازه و بی رعایت حق کپی رایت ، مقالات من را در سایت ، و یا هر صفحه ی دیگری گذاشته اند و هیچ محتوای بیشتری ندارند ، و در قبالش کسب درآمد میکنند بواسطه ی آگهی و غیره... اما آیا در سرزمین ما از بنده ی حقیر متخصص تر یافت نشده؟ نخیر ، بنده قطره ای در دریای بیکران ادبی و داستان نویسی هستم ، که بواسطه ی تمایل کاری به اموزشکده های نویسندگی ، از گفتار های بنده بی اونکه نامی از من قید شود استفاده میگردد ، حال در سرزمینی که حتی واژه دزدی یک عرف و سنت است ، یک واژه فروش محکوم به برشکستگی نیست؟

هم دوره ای های من ، بابت یک رفع اشکال برای بستن یک اثر تا سقف سه میلیون تومان هم گرفته اند ، و برایم سوال میشود مطرح؟؟ مگر ان رمان چند تومان سود ریالی دارد که اینچنین گران از ان رفع اشکال میشود؟

پاسخ ، ......... هیچ...

پس بی شک یکجای کار میلنگد.

کجا؟

کاغذ؟ نرخ دولتی کاغذ؟ اقتصاد رانتی و مریض، سیستم کج محور؟ و....

ش.ب.ص از شهر بی سقف و بارانی .

 

بر خلاف تصور عامه و کلیشه‌های جاافتاده که نویسندگی را تحمل فقر و بدبختی و بیچارگی می‌دانند، مدرسه نویسندگی نظر متفاوتی دارد؛ با توجه به روندهای موجود در دنیای فعلی کسب‌وکار  و رسانه‌های دیجیتال، نویسندگی جایگاه کاملاً متفاوتی یافته است.

قبل از راه‌اندازی اینترنت هیچ بعید نبود که نویسندۀ بینوا از فقر و تنگدستی به سرنوشت صادق هدایت دچار شود و خفه شدن در اتاق گاز تنها گزینۀ پیش رویش باشد.

اما چرا به یکباره فضای نویسندگی در سال‌های اخیر متحول شد؟

نویسندگی و نوشتن کتاب‌های الکترونیکی در سال‌های اخیر رونق عجیب و غریبی پیدا کرده‌.

یک لحظه از خودتان سؤال کنید، شما از چه طریقی به این صفحه رسیدید؟ به احتمال زیاد، جستجو در گوگل.

نویسندگی در این سال‌ها به موضوع جذاب و مهمی به نام استراتژی محتوا گره خورده.

تعریف‌های مختلفی برای استراتژی محتوا وجود دارد. ولی در هر صورت تعریف سادۀ استراتژی محتوا از نظر بنده شهروز براری «تولید هوشمندانۀ محتوا برای دیده شدن و ارتباط گرفتن با مخاطبان» است.

بسیارخب؛ توی دنیای شلوغ اشباع شده از تبلیغات و میلیون‌ها تبلیغ و بنر که از هر طرف روی سر ما ریخته، راه رقابت و متمایز شدن چیست؟

یک کلام: تولید محتوا.

چرا با شنیدن اسم تولید محتوا ذهن ما به سمت نوشتن می‌رود؟ به این دلیل که نوشتن مهارتی مثل «دو» در ورزش است، نوشتن، مهارت مادر است.

فارغ از زمینه‌ای که در آن فعال هستید؛ برای توسعۀ برند شخصی و تجاری‌تان نیاز دارید که بنویسید.

نوشتن و نویسندگی، یعنی رابطه

به همین سادگی، ما می‌نویسیم تا ارتباط برقرار کنیم. بدون اغراق مهم‌ترین یا بخشی از مهم‌ترین دستاوردهای زندگی ما در اثر روابطی بوده که برقرار کرده‌ایم.

پس اگر به دنبال رشد و توسعۀ فردی هستیم چاره‌ای نداریم تا روابط خودمان را گسترش بدهیم و شبکۀ وسیعی از دوستان مؤثر ایجاد کنیم.

نوشتن و تولید محتوا این فرصت را به ما می‌دهد تا با قدرت و تأثیرگذاری فراوان در ذهن و قلب دیگران نفوذ کنیم و روابط بلندمدتی بسازیم.

برگردیم به ابتدای بحث؛ پس  تا حدی فهمیدیم که با توجه به روندهای موجود و توسعۀ اینترنت، نویسندگی هم نان می‌شود و هم آب.

تصور کنید می‌خواهید در رشتۀ خودتان به کارشناس اول ایران تبدیل شوید. چاره‌ای ندارید جز اینکه خوب بنویسید و رسانه‌ای داشته باشید که افراد مرتبط با حوزۀ تخصصی شما نوشته‌هایتان را دنبال کنند و شما را به عنوان مرجعیت حوزۀ تخصصی‌تان قبول داشته باشند.

یا اگر کسب­‌وکاری داشته باشید، برای اینکه در صفحۀ اول گوگل دیده شوید فقط و فقط باید محتوای اصیل و دست اول تولید کنید.

هیچ جادوی دیگری به کمک شما نمی‌آید، دوران تکنیک‌های بازاری سیاه گذشته، الگوریتم‌­های گوگل روزبه‌­روز هوشمندتر می‌شوند و روی محتوا حساسیت بیشتری نشان می‌دهند. قلم شما عامل اصلی تمایز شماست.

تا به حال چیزی دربارۀ روند اطلاعات فوری شنیده‌اید؟

روندهای موجود نشان­‌دهندۀ این است که ما برای دستیابی به اطلاعات مورد نظرمان بیش از پیش به جای پرسیدن سؤال از هر کس دیگری به موتورهای جستجو مراجعه می­‌کنیم.

بنابراین قدرت و بازار در دست کسانی است که در صفحات اول گوگل حضور داشته باشند.

مثلاً شما با جستجوی یکی از کلیدواژه‌های مرتبط با نویسندگی به این صفحه رسیدید؟ درست است؟ این قدرت محتوای متنی و نویسندگی آنلاین است که باعث شده ما و شما با هم رابطه برقرار کنیم.

 

 

 

شاید بگویید درست، ولی آیا نویسندگی در فضای ایران و یا گیلان هم بازار پر رونقی دارد؟

دربارۀ تأثیر شگفت‌­انگیز نوشتن روی برند شخصی و کسب‌وکارها که هیچ شکی نیست، فقط کافی است نگاهی به استارت‌آپ‌ها و کارشناس‌های موفق بیندزاید.

اما حتی اگر بخواهید کارمند جایی شوید وقتی‌ نویسنده و تولیدکنندۀ محتوا باشید در کمتر از یک روز می‌توانید در یک شرکت مشغول به کار شوید یا به عنوان فریلنسر کلی سفارش آزاد بگیرید.

کاری ندارد که، همین الان بروید در سایت «جابینجا» ثبت‌نام کنید. ببینید در هر روز چندین و چند آگهی استخدام استراتژیست محتوا و نویسندۀ آنلاین منتشر می‌شود.

 اما خب ظاهر امر کجا و باطنش کجآ؟  

تمرین هفتۀ اول:

کلمۀ مورد علاقۀ شما چیست؟ محبوب‌ترین واژه‌ای را که دوست دارید قاب کنید و بزنید روی دیوار اتاقتان. این واژه ممکن است اسم عزیزترین فرد زندگی شما باشد. این کلمه را در گوگل سرچ کنید، سعی کنید تمام لینک‌­های صفحۀ اول را باز کنید و نگاهی به آن‌ها بیندازید.

گزارشی ۵۰۰ کلمه‌ای از جستجوی این واژه و مطالعۀ نتایجی که به آن‌ها برخوردید بنویسید. چقدر با تصور شما متفاوت بود؟ آیا به ایدۀ جالبی برخورد کردید؟ آیا فکر نمی‌کنید فضای محتوای فارسی در گوگل فقیر است و جای زیادی برای رشد و دیده شدن دارید؟

با این تمرین علاوه بر دقت بیشتر روی فرایندهای گوگل، هوش کلامی خودتان را افزایش می‌دهید.

 

 

هفته دوم

 

نویسندگی داستانی یا غیر داستانی؟

 

با خواندن مطالب هفتۀ اول ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که من می‌خواهم رمان بنویسم. این‌ها که شما گفتید دربارۀ نویسندگی در دنیای اینترنت است. پس آماده باشید که یک بار برای همیشه تکلیف انواع مختلف نویسندگی را روشنکنم .

فرقی نمی‌کند بخواهید مقاله بنویسید، شعر و ترانه بگویید، در نگارش فیلمنامه‌ای مشارکت کنید یا گزارشی برای روزنامه تهیه کنید، در هر صورت ما به عنوان نویسنده باید داستان­‌گویی را بلد باشیم.

اصلاً داستان چیست؟

به قول گوستاو فلوبر نویسندۀ فرانسوی، داستان همان چیزی است که شما سر میز کافه برای دوستتان تعریف می‌کنید. اگر دوستتان به حرف شما گوش می‌دهد یعنی مهارت ‌داستان‌گویی دارید، اگر نه که باید تمرین کنید. چون همۀ ما آدم‌ها ذاتاٌ قصه‌گو هستیم.

 

انواع نویسندگی

 

نویسندگی داستانی (تخیلی) و نویسندگی غیرداستانی (غیر تخیلی) دو نوع نویسندگی هستند. بازار نشر هم کتاب­‌ها را به همین صورت تقسیم‌­بندی می‌کند.

شاید عبارت نویسندگی خلاق را شنیده باشید و کنجکاو باشید بدانید نویسندگی خلاق چیست؟ نویسندگی خلاق در اصل همان نویسندگی داستانی و تخیلی است.

 

 

 

آیا لازم است که حتماً فعالیت در یکی از این دو گروه را انتخاب کنیم؟

به طور حتم خیر، انتخاب نویسندگی داستانی یا غیرداستانی بسته به سلیقه و توانمند‌های شماست، بسیاری از کتاب‌های غیرداستانی خیلی خوب توسط داستان‌نویس‌ها خلق شده‌اند.

بین نمونه‌های ایرانی می‌توان به تعداد زیادی از کتاب‌های غیرداستانی جلال آل­‌احمد اشاره کرد. هر چند آل­‌احمد داستان‌­نویس موفق­‌تری است. کتاب نفحات نفت هم یکی از کتاب‌های غیرداستانی موفق سال‌های اخیر است که توسط رضا امیرخانی که به عنوان رمان­‌نویس، مشهور است نوشته شده.

بین نمونه‌های خارجی هم مثال‌های موفق بسیاری وجود دارد. معمولاً نویسنده‌های درجه یک جهان، در کنار آثار داستانی حداقل یکی دو تا کتاب غیرداستانی هم دارند که البته بخش اعظم این کتاب‌ها دربارۀ آموزش نویسندگی و داستان‌گویی است.

به طور نمونه می‌شود به میلان کوندرا و جولیا کامرون اشاره کرد که ما او را به کتاب‌های غیرداستانی‌اش از جمله کتاب معروف راه هنرمند می‌شناسیم. در صورتی که او داستان‌های بسیاری را نیز به رشته تحریر در آورده است.

حالا تصور می‌کنیم شما می‌خواهید نویسندۀ غیرداستانی بشوید و کتاب‌هایی در حوزۀ مدیریت و کسب‌­وکار بنویسید.

نباید فراموش کنیم که نویسندۀ غیرداستانی بودن به این معنا نیست که داستان‌گویی بلد نباشیم. معمولاً نویسنده‌های موفق غیرداستانی اشاره می‌کنند که چند رمان چاپ نشده توی کشوی میزشان دارند.

یکی از نمونه‌های موفق نویسنده‌های غیرداستانی مالکول گلدول است که بعضی کتاب‌­های او از جمله نقطۀ عطف و آدم‌های استثنایی با نام‌ها و ترجمه‌های مختلف در ایران چاپ شده‌اند. تمام جذابیت کتاب‌های غیرداستانی گلدول فقط به خاطر مهارت او در داستان‌گویی است. او نتیجۀ پژوهش‌ها و آزمایش‌های علمی را جوری روایت می‌کند که انگار در حال شنیدن داستانی تخیلی هستیم.

خب چطوری می‌توانیم به لحن خوبی در داستان‌گویی برسیم. آن توصیۀ کلیشه‌ای که همچنان پابرجاست: باید تا جایی که می‌توانیم داستان بخوانیم. اما تمرین این هفتۀ ما ربطی به داستان خواندن ندارد.

 

 

 

تمرین  هفتهٔ دوم:

 

شاید فکر کنید تمرین نویسندگی باید نوشتن باشد، ولی این بار به جای نوشتن فقط می‌خواهیم حرف بزنیم من ،شین.براری با شما (خ ثناعی)' به قول ژول سالزمن: اگر می‌توانید حرف بزنید، پس حتماً می‌توانید بنویسید.

یک برنامۀ ضبط صدا روی گوشی یا کامپیوتر خودتان نصب کنید و طی ۳ روز، در ۳ نوبت و هر بار ۲۵ دقیقه صدای خودتان را ضبط کنید. سعی کنید روایت کنید، خاطره بگویید، از اتفاق‌هایی که طی روز برایتان افتاده حرف بزنید یا دربارۀ آینده با صدای بلند رؤیاپردازی کنید. فرض کنید مخاطب شما در کافه نشسته و بی­‌حوصله است و شما می‌خواهید با حرف‌­هایتان او را سرگرم کنید.

 

 دانلود رایگان یک کتاب کوچک و ویژه:

چگونه به یک نویسندۀ آنلاین تبدیل شویم؟

هفته سوم

 

اگر استعداد ندارید…

 

برای نویسنده شدن بهترین موهبت همین است که استعداد نداشته باشید و به طور کلی قید وجود ذره‌ای استعداد را بزنید.

می‌توانید روی یک کاغذ بزرگ بنویسید: «من بی­‌استعدادترین نویسندۀ جهانم» و آن را بچسبانید جلوی میز کارتان که به یکباره خیالتان از این بابت راحت شود.

 

ما چه مشکلی با استعداد داریم؟

 

حتی اگر با استعدادترین نویسندۀ جهان هم باشید بالاخره قریحۀ شما یک جایی ته می‌کشد. نویسندگی کار گِل است. نویسنده یکی از سمج‌ترین آدم‌های روی زمین است. نویسندۀ واقعی پاسدار کمیت است. او می‌داند که کیفیت فقط و فقط در اثر سخت‌کوشی و فراهم آوردن کمیت بالا فراهم می‌شود.

کار نیکو کردن از پر کردن است؛ تمام اسم‌های ماندگار ادبیات به قول ارهان پاموک نویسنده نوبلیست ترک، کارگرانی سختکوش بوده‌اند.

اگر روی کاغذ می‌نویسید باید کیلو کیلو تولید کنید و برای خریدن کاغذ و قلم پول کم بیاورید.

اگر هم تایپ می‌کنید باید آن‌قدر افراطی بنویسید که رنگ دکمه‌های کیبوردتان برود یا دکمه‌هایش بشکند!

می‌دانید چه زمانی به نویسنده‌ای پرکار تبدیل می‌شوید؟

زمانی که تولید زباله را وظیفۀ خودتان بدانید.

 

 

 

 

آنی سکستون می‌گوید: «گاهی ده‌ها صفحه چرندیات محض می­‌نویسم تا به یک جملۀ درست برسم.»

تصور کنید فایل ورد را باز کرده‌اید و می‌خواهید یک مقالۀ مهم بنویسید.

تقریباً محال است که در همان سطرهای اول بتوانید به افکارتان جریان منظمی بدهید و جملات درستی بنویسید.

پس شروع کنید به نوشتن چیزهای بیهوده، از سرو صداهای اطراف بنویسید (ظرف شستش مادرتان در آشپزخانه)، از بوهایی که به مشامتان می‌رسد (بوی غذایی که روی گاز است.)، از چیزهایی که لمس می‌کنید (دکمه‌های کیبورد، حسی که انگشت‌های شما هنگام لمس آن‌ها دارند.)، از چیزهایی که دور برتان می‌‌بیند (کتاب‌هایی که روی میزتان گذاشته‌اید) و از مزه‌ه­ایی که حس می‌کنید (طعم آدامسی که در حال جویدنش هستید).

تا جایی که می‌توانید جزییات ظاهراً اضافه را توصیف کنید. تأثیر شگفت‌انگیز آن را وقتی نویسندۀ حرفه‌ای شدید می‌فهمید.

نویسندۀ تازه­‌کار غالباً ممکن است که مدام نگران استعداد خودش بشود. بخشی از مشکلاتی که قبل از حرفه‌ای شدن ما در نویسندگی به وجود می­‌آیند از این قرارند:

-نوشتن هر چیزی را که آغاز می‌کنیم نمی‌توانیم به پایان برسانیم، پس چندین داستان نیمه­‌کاره داریم.

-بیش از اندازه دربارۀ چاپ آثارمان رؤیاپردازی می‌کنیم و نگرانیم.

-حس می‌کنیم نمی‌توانیم حرف دلمان و آن چیزی را که توی سرمان می‌گذرد به‌وضوح روی کاغذ بیاوریم.

-از نوشته‌های خودمان متنفریم، درست مثل پول قلابی از آن‌ها ناامید می‌شویم.

-هر وقت که ذوقش را داشته باشیم سراغ نوشتن می‌رویم.

_برای یک متن دو روز فرصت میخاهیم

این‌ها فقط بخشی از بهانه‌ها و مشکلات یک نویسندۀ غیرحرفه‌ای است.

ولی نویسنده شدن، یک قاعدۀ ساده دارد، که البته هر کسی اراده و شجاعت انجام آن را ندارد.

 

قاعدۀ ۱۰ برابر

 

قاعدۀ ۱۰ برابر ایده‌ای است که گرانت کاردون مطرح کرده است.

قاعدۀ ۱۰ برابر یعنی ۱۰ برابر بیش از چیزی که افراد آماتور انجام می‌دهند برای مهارتی که قصد حرفه‌ای شدن در آن را دارید وقت بگذارید. اگر نویسنده‌های آماتور به صورت تفننی روزی ۱۰۰ کلمه می‌­نویسند، شما ۱۰ برابر بیشتر یعنی هر روز ۱۰۰۰ کلمه بنویسید. قاعدۀ ۱۰ برابر تنها راه موفقیت و تمایز در دنیای نویسندگی است.

 

 

تمرین هفتهٔ سوم:

 

تصور کنید اگر ۱۰ برابر بیشتر از چیزی که در حال حاضر انجام می‌دهید و ۱۰ برابر بیشتر از حد معمول بنویسید چه اتقاقی می‌افتد و چه میزان از رشد و موفقیت را تجربه می‌کنید. به هر ضرب و زوری شده هزار کلمه دربارۀ نویسندگیِ ۱۰ برابر بنویسید. شاید لازم باشد به نسبت بقیه تمرین‌ها  ۱۰ برابر بیشتر عرق بریزید.

 

هفته چهارم

 

چه گفتن یا چگونه گفتن؟

 

آن‌قدر نوشته و کتاب خوب هست که اگر تا آخر عمر از صبح تا شب در حال مطالعه باشیم، کم نمی‌آوریم. پس چرا باید به جمع کثیر نویسنده‌ها اضافه شویم؟

برای اینکه فکر می‌کنیم تجربیاتی داریم و حرف‌هایی در سرمان هست که ارزش اشتراک‌گذرای با دیگران را دارد.

اما مسئله اینجاست، داستان‌ها تکراری‌اند. اصولاً همۀ قصه­‌های جهان تکراری‌اند. تا به حال بیش از هفده بار از روی قصۀ دیو و دلبر فیلم ساخته‌اند. به نظر شما جنون دارند که چنین کاری می‌کنند یا از ذوق و خلاقیت کافی برخوردار نیستند؟

موضوع این نیست که چه می‌گوییم، موضوع چگونه گفتن است. یک لحظه قصۀ عاشقی خودتان را تصور کنید.  همان الگوی قصۀ لیلی و مجنون است.

غیر از این است که خط اصلی آن یک ماجرای کلیشه‌ای است؟ یک نفر دیوانه‌­وار شیفتۀ یک نفر دیگر می‌شود و به رغم تمام تلاش‌ها و مصائب موجود در نهایت به معشوقه‌اش یا می‌رسد یا نمی‌رسد.

از فاخرترین داستان‌ها تا داستان­‌های عامه‌پسندتر، طرح نو یا آن­‌چنان عجیب‌وغریبی ندارند. پلات و طرح‌­های داستانی بیش از چند تا نیستند. بلکه آن‌چه یک داستان را از تمام داستان‌های دیگر متمایز می‌کند چگونه گفتن آن است.

پس اینجا با اصل جذابیت روبه‌رو می‌شویم. در میان انبوه قصه‌ها این نگاه و قصۀ شخصی شماست، که حرف تازه‌ای را به جهان اضافه می‌کند.

پس شرط رسیدن به نگاهی تازه، خودشناسی است. برای خودشناسی هم راهی نیست جز نوشتن و نوشتن و نوشتن. تجربه‌های شخصی گران‌بها­ترین دارایی­‌های یک نویسنده هستند.

 

 

تمرین هفتهٔ چهارم:

 

یکی از جذاب‌­ترین انواع  نوشتن، نوشتن از مشکلات است که در روش‌های نوشتاردرمانی هم توصیه می‌شود. پژوهشگران ادعا می‌کنند نوشتن باعث می‌شود بسیاری از مشکلات روحی و جسمی ما با سرعت بسیار بیشتری درمان شوند.

در پاسخ سؤال‌های زیر حداقل ۱۰۰ کلمه بنویسید، حتی اگر سؤالات زیر دربارۀ شما صدق نمی‌کند سعی کنید خودتان را جای شخصی خیالی قرار بدهید و به این س؟ال‌ها پاسخ بدهید:

چرا از عصبانی بودن لذت می‌برم؟

چرا احساس می‌کنم هیچ‌کس مرا واقعاً نمی‌شناسد و درکم نمی‌کند؟

چرا افکار منفی را رها نمی‌کنم؟

چرا احساس می‌کنم اگر چیز باارزشی را به دست آورم آن را از دست خواهم داد؟

چرا شنیدن رازها و اعتراف‌های دیگران برایم لذت‌بخش است؟

چرا در دل امیدوارم دیگران شکست بخورند؟

چرا احساس می‌کنم باید دیگران را هدایت کنم؟

چرا به راحتی حواسم پرت می‌شود؟

چرا وقتی در جمع هستم باز هم احساس تنهایی می‌کنم؟

چرا در مورد داشتن قدرت‌های خاصی مثل حس ششم یا تله­‌پاتی خیال‌پردازی می‌کنم؟

 

هفته پنجم

 

پیاده‌روی؛ گامی مهم در مسیر نویسندگی

 

خب به هفتۀ پنجم رسیدیم، تا اینجا احتمالاً اگر شیفتۀ نوشتن باشید همۀ تمرین‌ها را انجام داده‌ای خانم ثناعی و قلمتان راه افتاده.

نویسندگی و پیاده‌روی به هم گره خورده‌اند. پیاده‌روی فقط یک توصیۀ ساده نیست که بتوانید به راحتی از آن بگذرید.

قصه‌های زیادی دربارۀ علاقۀ نویسندگان به پیاده‌روی وجود دارد، نیچه که اغلب با داشتن مداد و دفتر یادداشتی چرمی در دره‌ها قدم‌ می‌زد می‌گوید:

فقط افکاری که در هنگام قدم زدن به ذهن خطور می‌کنند با ارزش هستند.

چاندرا موریلا بیل در مقاله‌ای با عنوان بهتر نوشتن بدون نوشتن یک کلمه دربارۀ اهمیت قدم زدن می‌گوید:

«در حین کار، گاهی حس می‌کنید به بن‌بست رسیده‌اید یا نیروی کافی برای ادامۀ نوشتن ندارید. ورزش باعث می‌شود اکسیژن لازم جذب مغز شود و کارکرد آن بیشتر شود. گاهی فکر کردن زیاد باعث سرکوب خلاقیت می‌شود. در حالی که مغز نیاز به انرژی و استراحت دارد. وقتی قدم می‌زنید، رنگ خانه‌ها، گل‌ها و شکل ابرها را می‌بینید. در خیابان علائم و چیزهایی را می‌بینید که در حالت عادی به آن‌­ها‌ هیچ توجهی نمی‌کرده‌اید. حتی پنجره‌­ها و پرده‌ها هم می‌توانند الهام‌بخش باشند.»

یک دلیل ساده و روشن برای پیاده‌روی این است که ذهن، در اثر کم‌تحرکی کند می‌شود.

غالباً ممکن است از باشگاه رفتن و هزینه کردن برای هر نوع ورزشی احساس ناخوشایندی داشته باشیم.

در این میان پیاده‌روی چارۀ کار است. نه وسیلۀ خاصی می‌خواهد و نه مهارتی که نیاز به یادگیری داشته باشد. دوست دارید مهارت پیاده‌وری را یاد بگیرید؟

اینگونه است:

-از درب خانه یا محل کارتان بیرون می‌زنید.

-شروع می‌کنید به راه رفتن.

-بعد از حداقل ۲۵ دقیقه برمی‌گردید یا هر کاری دلتان خواست می‌کنید.

تمام.

 

 

 

دلیل علمی  دقیق‌تر می‌خواهید:

قلب انسان بالغ عادی، سالانه حدوداً ۴۰ میلیون بار می‌تپد و در هر روز، ۱۵۰۰۰ لیتر خون به سراسر بدن می‌فرستد. قلب یک ماهیچه است و برای تقویت آن باید ورزش‌اش دهید، مثل ماهیچه‌های دیگر بدن.

بنابراین از آنجایی که قلب نویسنده‌ها چندبرابر بیشتر از بقیه می‌تپد لازم است فکری به حال عضلات قلبشان بکنند.

طی پیاده‌روی ضمن تقویت عضلات قلب؛ عضلات نویسندگی‌تان را هم پرورش می‌دهید.

جولیا کامرون از بهترین نویسنده‌هایی است که در کتاب‌های متعددی به ارتباط خلاقیت و پیاده‌روی پرداخته است، از جمله در کتاب رگۀ طلا:

-گام برداشتن و پیاده‌روی قدرتمندترین ابزاری است که می‌شناسم.

-زندگی خلاق، فرایند است و این فرایند شبیه عمل هضم غذاست. از غذا برای فکر کردن سخن می‌گوییم ولی به ندرت تشخیص می‌دهیم که به عنوان هنرمند به فکر، برای غذا نیاز داریم. پیاده‌روی با جریان دائم تصاویر جدید، افکار جدیدی به ما می­‌دهد که تغذیه‌­مان می‌کنند.

-پیاده‌روی چاه خالی خلاقیتمان را پر می‌کند و احساس پر بودن به ما می‌بخشد. و این حالمان را خوب می‌کند.

-پیاده‌روی چشممان را باز می‌کند. به ما غذا می‌دهد. قاشق قاشق -تصویر تصویر- از سوپ غذای روح به ما می‌دهد؛ غذایی که به ما قوت می‌بخشد تا کار ضروری شکل بخشیدن و دگرگون ساختن زندگی‌مان را انجام دهیم. به عبارت دیگر، ما با پیاده‌روی کردن از مشکل خارج می‌شویم و راه حل پیدا می‌کنیم.

-هر وقت در نوشتن قصه‌ای گیر کردم، می‌روم بیرون و قدم می­‌زنم. هر وقت نمی‌دانستم کار بعدی‌ام چه باشد آن‌قدر قدم می‌زدم تا معلوم بشود. وقتی روی سطری از داستانم یا قسمتی از زندگی‌ام گیر می‌کنم، پیاده‌روی می‌کنم و می‌گذارم گام‌هایم راه‌حل را نشان بدهند.

-پیاده‌روی باعث موزون شدن تنفسمان می‌شود. وقتی تنفسمان منظم و موزون و عمیق‌تر می‌شود، افکارمان نیز چنین می‌شوند.

-برای پیاده‌روی کردن لازم نیست شاعر باشید! راه رفتن با طبیعت موزون، خودش همۀ ما را شاعر می‌کند.

جان میور زمانی نوشت:

«من فقط برای قدم زدن بیرون رفتم ولی در پایان به این نتیجه رسیدم که تا طلوع خورشید بیرون بمانم، زیرا بیرون رفتن در واقع به درون رفته بود.»

 

 

تمرین هفتهٔ پنجم:

 

۲۵ دقیقه پیاده‌روی روزانه کافی است. می‌توانید چند ایستگاه زودتر از اتوبوس یا مترو پیاده شوید و به خانه برگردید. یادتان باشد راه رفتن روی تردمیل پیاده‌وری نیست!

بعد از اینکه از پیاده‌روی برگشتید اگر بتوانید حتی شده ۱۰ خط هم بنویسید عالی است، شگفت‌زده می‌شوید.

حتی می­‌توانید داستان کوتاهی دربارۀ پیاده­‌روی بنویسد تا پیاده­‌روی برایتان معنای عمیق‌­تری پیدا کند، نیکلاس اسپارکس کتاب معروفی دارد به نام پیاده‌روی به یادماندنی که فیلمی هم از روی آن ساخته شده است. شاید دوست داشته باشید این فیلم را ببینید.

 

هفته ششم

 

کشف رمز و رازهای نویسندگی با رونویسی

 

برای نویسنده، خواندن کافی نیست. شاید حتی مطالعۀ پنج‌بارۀ یک کتاب هم کافی نباشد. ما باید بتوانیم رمز و راز نثر و تکنیک‌های به کار رفته در آثار نویسندگان بزرگ را کشف کنیم.

تصور کنید هر کتاب یک وسیلۀ الکترونیکی است که قرار است دل و روده‌اش را بشکافید تا بفهمید چه اجزایی آن را شکل داده‌اند و به چه صورتی کار می‌کند.

شکافتن دل و رودۀ  کتاب و یادگیری واقعی برای نویسنده وقتی اتفاق می­‌افتد که با دقت و حوصله  از متون مورد علاقه‌اش رونویسی کند.

می‌خواهید نثر آهنگین فارسی را بشناسید؟ خواندن گلستان کفایت نمی‌کند، دفتری بخرید و هر روز یکی از حکایت‌های سعدی را توی آن بنویسید.

برای نویسنده شدن باید معلم سخت‌گیر خودتان باشید، معلمی که هر روز مشق می‌­دهد و در صورت حاضر نبودن تکالیف، تنبیه می‌کند.

می‌خواهید به تأثیر شگفت‌انگیز رونویسی پی ببرید؟ یک بار پس از نیم تا یک ساعت رونویسی از متن مورد علاقه‌تان، سعی کنید بخشی از خاطرات قدیمی خودتان را بنویسید. آن‌وقت ببینید چه اتفاقی برای نثر شما می‌افتد. متوجه می‌شوید جنبه‌هایی از تکنیک ‌نویسنده‌ای که از روی اثرش رونویسی کرده‌اید، با سرعتی بالا در قلم شما ته‌نشین شده.

تقلید یکی از بهترین راه‌ها برای آغاز نوشتن است. این اشتباهی مهلک است که توقع داشته باشیم از روز اولِ نویسندگی به سبک خودمان برسیم. نویسندۀ آینده­‌دار در ابتدا یک کپی­‌کار خوب است. این قانون مهارت در هنر است.

یادگیری از دیگران بهترین و سریع‌ترین و مطمئن‌ترین راه یادگیری یک مهارت تازه است و رونویسی گامی موثر برای ایده­‌گیری از دیگران.

 

 

 

مارسی کاهان در مقاله‌ای با عنوان یادگیری از نوشته‌های دیگران محسنات خواندن آثار نویسندگان دیگر را اینگونه توصیف می‌کند:

 

هر یک از این آثار از زاویۀ دیگری به جهان نگریسته‌اند، که آشنایی با نگاه‌های متفاوت برای هر نویسنده‌ای ضروری است.

هر نویسنده‌ای برای توصیف شخصیت‌های خود از روش تازه‌ای استفاده کرده، با این روش می‌توانید شخصیت‌های خودتان را بهتر و ملموس­‌تر معرفی کنید.

زندگی مملو از اتفاقات و حوادث پیش‌بینی‌ناپذیر است. نویسندگان چگونه از این موضوع بهره برده‌­اند؟

چگونه می‌توانیم خواننده را از حالت عادی به حالت غیر عادی بکشانیم؟ دو ابزار این کار استعاره و تشبیه است.

همچنین او تمرین جالبی را پیشنهاد می‌دهد که می‌توانید رونویسی از داستان‌ها را به کار اثربخش‌تری تبدیل کنید:

از میان داستان‌هایی که خوانده‌اید، داستان مورد علاقۀ خودتان را انتخاب کنید و آن را از زاویۀ دید تازه‌ای بنویسد.

برای مثال می‌توانید شعر مورد علاقه‌تان را، که داستانی قوی دارد، به نثر بازنویسی کنید. (+)

 

 

تمرین هفتهٔ ششم:

 

یک مقاله یا داستان کوتاه انتخاب کنید. سه بار از روی آن بنویسید.

 

فهرست پیشنهادی:

 

داستان کوتاه: گدا-غلامحسین ساعدی/ ماهی و جفتش-ابراهیم گلستان

مجموعه داستان: یوزپلنگانی که با من دویده‌اند-بیژن نجدی (+)/ هاویه-ابوتراب خسروی

مقاله: چرا ادبیات؟ (از کتابی به همین نام)-ماریو بارگاس یوسا (دقت کنید نسخه‌ای که از این مقاله روی اینترنت هست، چکیده­‌ای خیلی کوتاه از این مقاله است. اصل کتاب را تهیه کنید. ترجمۀ درخشان عبدالله کوثری در این کتاب مثال‌زدنی است.)

 

 

هفته هفتم

 

معجزۀ کلمات

 

نویسندگی یعنی مدیریت کلمات. سونیا شوکه می‌گوید:

«کلمات شما همان آجرها و مصالحی هستند که رؤیاهایتان را با آن‌ها می‌سازید. کلمات شما بزرگ‌ترین قدرتی‌اند که در اختیار دارید. کلماتی که انتخاب و استفاده می‌کنید همان زندگی‌ای که تجربه می‌کنید را، می‌سازند.»

نویسنده چوپان کلمات است. این ما هستیم که باید نگهبان کلمات باشیم. هفتۀ سوم و قاعدۀ ۱۰ برابر را که یادتان هست. دامنۀ واژگان یک نویسنده باید ده برابر مردم عادی باشد.

درست است که زبان فارسی مهجور است، اما بدون هیچ اغراقی، از خوش‌­شانسی ماست که زبانی به زیبایی فارسی داریم؛ زبان حافظ و سعدی.

هر چه دامنۀ واژگان گسترده‌تری داشته باشیم درک و شعور ما از عالم بیشتر می‌شود.

دقت در جزئیات و تفاوت واژه‌ها نکتۀ مهمی است که نمی­‌توانیم از زیر بار آن فرار کنیم، آیا تفاوت «است» و «هست» را می‌دانید؟ سعید عقیقی نویسنده و منتقد سینمایی مطرح، تفاوت «است» و «هست» را این­گونه بیان کرده:

«میان است و هست تفاوت بسیار است. به بیان ساده: آن چه هست، هست ،یعنی هستی دارد. اما آن­ چه است، هستی­‌اش تمام نیست و شاید که نباشد. می­‌گوییم هوا سرد است و نمی­‌گوییم هوا سرد هست. هستی ذاتی‌­ست و استی عرضی. وقتی هستی یعنی از بود و است و خواهد بود، از دستور زبان و دستور زمان ،گذشته­‌ای. دیگر هستی. دگران روند و آیند و تو هم چنان که هستی.»

ضمناً به تفاوت کلمات عینی و ذهنی (+) توجه کنید. کلمات عینی کلماتی هستند که اغلب انسان‌ها تصور یکسانی دربارۀ آن‌ها دارند: مثل گوجه، کتاب، صندلی اما دربارۀ کلمات ذهنی بر خلاف کلمات عینی، برداشت‌های مختلفی  وجود دارد، و در ذهن هر کسی تصویر متفاوتی شکل می‌دهند. مثل: عدالت، عشق، شادی و…

یکی از راه‌های خوب برای بازی با کلمات بهره‌گیری از نقشه‌های ذهنی است. یک کلمه ‌را در مرکز صفحه بنویسید و حالا فکر کنید آن کلمه منفجر شده و کلمات دیگری از دل آن بیرون آمده‌اند و در حال پخش شدن در جای‌جای صفحه هستند. تمام کلماتی که به ذهنتان تداعی می‌شوند را بنویسید.

 

 

تمرین هفتهٔ هفتم:

 

۱

 

خ ثناعی با کلمات نقاشی بکشید.

چیزی را انتخاب کرده و دقیق نگاهش کنید.

اینکه چه چیزی را انتخاب می­‌کنید به علاقۀ خودتان بستگی دارد. می­‌تواند سیب، درخت، صندوق صدقات یا گوشی موبایلتان باشد. بعداً می‌توانید چیزهایی مثل یک خانه یا خیابان و ماشین را انتخاب کنید.

چند دقیقه با جدیت به موضوعی که انتخاب کرده‌اید خیره شوید مثل آنکه بخواهید تصویری از آن بکشید. حالا آن را با کلماتتان تصویر کنید. تا جای ممکن از کلمات عینی استفاده کنید.

قانون معروف نوشتن این است: نگو، نشان بده!

 

 

 

 

مثال:

به جای:فومن هوا خیلی ناجور بود.

بنویسید: فومن یک هفته هر روز باران می‌بارید.

 

۲

 

این‌ بار می‌رویم سراغ سعدی، به نیت جمع کردن کلمه، اصلاً مهم نیست واژه‌هایی که پیدا می‌کنیم کاربردی در زبان روزمره دارند یا نه.

برای جمع کردن کلمات حداقل ۵ غزل یا حکایت سعدی را به دقت و مرور چندباره بخوانید.

خواندن چند بارۀ گلستان سعدی برای هر نویسندۀ داستانی و غیرداستانی فارسی زبان از نان شب هم واجب‌تر است.

راستی اگر دوست دارید از تأثیر سعدی بر داستان‌نویس‌های ایرانی آشنا شوید نگاهی بیاندازید به داستان‌های ابراهیم گلستان.

در پایان، واپسین تکۀ کتاب سنگی بر گوری نوشتۀ جلال‌ آل­‌احمد را با هم مرور می‌کنیم. آل‌احمد معلم ادبیات بود و طی دوران تدریس خود صدها بار سعدی را تدریس کرده بود. به هر حال نمی‌شود آل­‌احمد را نادیده گرفت. نثر او درس‌های زیادی برای آموختن دارد، نگاه کنید ببینید در متن زیر آل­‌احمد چگونه قصه می‌گوید، به این فکر کنید که بدون مجهز بودن به بانکی غنی از کلمات می‌توان از پس نوشتن متن زیر برآمد؟

«…اصلاً بگذار قصه‌ای بگویم. حالا که دهان قصه‌گوی تو را بسته‌اند. می‌شنوی؟ بله. پدری است و پسری و نوه‌ای. یعنی من و بابام و جدم. این آخری در قبرستان مسجد ماشاالله. مشت خاکی در یک گوشۀ این سفرۀ سنت و اجداد و ابدیت. پسر در قبرستان قم. همین بیخ گوش تو. و هنوز نپوسیده. بلکه یک کیسه استخوان. و نوه دلش تنگ است و آمده سراغ اموات. یعنی پناه آورده به گذشته و سنت و ابدیت. یعنی به این هیچی که تو در آنی. آمده تا خود را در این هیچِ فراموش، فراموش کند. اما این نسخه هیچ افاقه‌ای نکرده. عین نسخۀ نطفۀ تخم مرغ. یادت هست؟ و این خود بدجوری بیخ ریش این نوه مانده. راستش چون این سفرۀ خاکی بدجوری بی­‌نور است تو تا سه چهار سال دیگر حتی سنگی بر گوری هم نخواهی بود. اما پدرم هنوز فرصت دارد. هم سنگی دارد بر گوری و هم نوه‌ها دارد و پسرها. و در خانه‌اش هنوز باز است. اما این نوۀ پناه آورده به گذشتگان چنان از این گذشته و از آن آینده بیزار است که نگو… نمی­دانی چقدر خوشحال است عمقزی، از اینکه عاقبت این زنجیر گذشته و آینده را از یک جایی خواهد گسست. این زنجیر را که از ته جنگل‌های بدویت تا بلبشوی تمدن آخر کوچۀ فردوسی تجریش آمده. آن بچه‌ای که شنوندۀ قصه‌های تو بود با خود تو به گور رفت. و امروز من آن آدم ابترم که پس از مرگم هیچ تنابنده‌­ای را به جا نخواهم گذاشت تا در بند اجداد و سنت و گذشته باشد و برای فرار از غم آینده به این هیچ گستردۀ شما پناه بیاورد. پناه بیاورد به این گذشتگان و این ابدیت در هیچ و سنت در خاک که تویی و پدرم و همۀ اجداد و همۀ تاریخ. من اگر بدانی چقدر خوشحالم که آخرین سنگ مزار در گذشتگاه خویشم. من اگر شده در یک جا و به اندازۀ یک تن نقطۀ ختام سنتم. نفس نفی آینده‌ای هستم که باید در بند این گذشته می‌ماند. می‌فهمی عمقزی؟ این‌ها را. دلم نیامد به پدرم بگویم. ولی تو بدان. و راستی می­‌دانی چرا؟ تا دست کم این دلخوشی برایم بماند که اگر شده به اندازۀ یک تن تنها در این دنیا اختیاری هست و آزادی‌ای. و این زنجیر ظاهراً به هم پیوسته که بر گردۀ بردباری خلایق از بدو خلق تا انتهای نشور هیچی را به هیچی می‌پیوندد، اگر شده به اندازۀ یک حلۀ تنها، گسسته است. و این همه چه واقعیت باشد چه دلخوشی، من این صفحات را همچون سنگی بر گوری خواهم نهاد که آرامگاه هیچ جسدی نیست. و خواهم بست و به این طریق در هر مفری را به این گذشتۀ در هیچ و و این سنت در خاک.»

 

  دانلود رایگان یک کتاب کوچک و ویژه:

چگونه به یک نویسندۀ آنلاین تبدیل شویم؟

 

 

هفته هشتم

 

آموزش نویسندگی: کتاب‌ها، کلاس‌ها و کارگاه‌های نویسندگی

 

بسیار خب، اگر شوق یادگیری نویسندگی تمام وجودمان را گرفته باشد، احتمالاً یکی از اولین فکرهایی که به ذهنمان می‌رسد حضور در کلاس­‌ها و کارگاه‌­های نویسندگی است. معمولاً به شکل سنتی ما نظر مثبتی به کلاس‌های فیزیکی داریم و یادگیری به این روش‌ را اثربخش‌­تر می‌دانیم.

البته امروزه در سراسر جهان یادگیری آنلاین روزبه­‌روز قدرتمندتر می‌شود؛ در ایران  به دوره‌های نویسندگی آنلاین به صورت جدی پرداخته نمی‌‌شود و برنامۀ ده هفته‌ای مدرسه نویسندگی گامی در همین مسیر است.

اما اگر بخواهیم در یک کلاس نویسندگی شرکت کنیم باید چه مواردی را در نظر بگیریم؟

کم نیستند نویسند‌ه‌هایی که اصولاً نویسندگی را غیرقابل تدریس می‌دانند، از جعفر مدرس صادقی تا نسیم طالب که در این مورد می‌گوید:

«هیچ نویسنده‌ای را شکست خورده در نظر نگیرید. مگر نویسنده‌ای که دیگر نوشتن را رها کرده و در حال آموزش نوشتن به دیگران است.»

این‌گونه نویسندگان معتقدند که نویسندگی را باید با مطالعه و نوشتن و آزمون و خطا آموخت و حتی کتاب‌های آموزشی هم راه به جایی نمی‌برند.

اما در طرف مقابل ماجرای آموزش نویسندگی و برگزاری کارگاه‌های نویسندگی طرفداران سرسختی در میان بهترین نویسندگان جهان دارد. بسیاری از نویسندگان بزرگ جهان علاوه بر تدریس، کتاب‌هایی را هم در این زمینه تحریر کرده‌اند که از جملۀ آن‌ها می‌توان به کتاب نامه‌هایی به یک نویسندۀ جوان اشاره کرد که توسط نویسندۀ نوبلیست ماریو بارگاس یوسا نوشته شده. همین‌طور استیون کینگ هم در کتابی که در ایران با عنوان از نوشتن ترجمه شده، سعی در انتقال تجربیات نویسندگی خودش داشته است.

به هر حال به نظر می‌رسد با حضور در کلاس‌های نویسندگی می­‌توان با سرعت بسیار بیشتری چیزهایی  آموخت که در صورت  عدم حضور در کلاس ممکن است پس از صرف هزینه‌ها و آزمون و خطاهای بسیار به آن‌ها دست بیابیم.

حضور در کلاس‌های نویسندگی باعث می‌شود تا ما نوشتن را جدی­‌تر بگیریم و با تعهد بیشتری به نویسندگی پایبند باشیم. همچنین حضور در کلاس نویسندگی باعث می‌شود تا با افرادی هم‌کلاسی بشویم که مثل ما سودای نویسندگی را در سر می‌‌پروانند و شکل‌گیری دوستی‌های این­‌چنینی می‌تواند مسیر تسلط ما به مهارت نویسندگی را هموارتر کند.

همین‌طور کلاس‌ها و کارگاه­‌های نویسندگی باعث می‌شوند با راهنمایی مدرس کلاس با منابع روز آموزش نویسندگی و  آثار نویسندگان مهم آشنا شویم.

 

کلاس نویسندگی در گیلان

 

 

 

آیا رشته دانشگاهی نویسندگی هم وجود دارد؟

 

به نظر می‌‌رسد بهتر است هنری مثل نویسندگی را به تحصیلات بی‌اثر و مدرک­‌گرای دانشگاهی آلوده نکنیم.

البته دانشکده‌هایی مثل سینما تئاتر در زمینۀ فیلمنامه‌­نویسی فعال هستند.

 

آیا همۀ کلاس‌های نویسندگی قابل اعتماد و مفید هستند؟

 

باید دقت بسیاری داشته باشیم که در کلاس آموزشی چه نویسنده‌ای شرکت می‌کنیم. حضور در کلاس بعضی افراد می‌تواند نابودکنندۀ استعداد و اعتمادبه‌نفس و تمام ذوق‌وشوق ما برای نوشتن باشد.

 

بنابراین مهم‌ترین رکنی که برای انتخاب یک کلاس نویسندگی خوب به نظر می‌رسد چیست؟

 

از خودمان بپرسیم آیا مدرس دوره، تجربۀ عملی و ارزنده‌ای در زمینه تخصصی خود دارد؟ و آیا ما به آثار منتشر شدۀ او علاقه‌مندیم؟ چطور می‌توانیم به درس‌ها و توصیه‌های کسی عمل کنیم که شناختی از آثارش نداریم یا بدتر از آن آثارش را دوست نداریم؟

مثلاً اگر به کلاس فیلمنامه­‌نویسی می‌‌رویم ببینیم از روی فیلمنامه‌های مدرس کلاس، فیلم خوبی ساخته شده است؟

اگر در کلاس نویسندگی آنلاین و غیرداستانی شرکت می‌کنیم ببینیم آیا مدرس دوره سایت یا وبلاگ حرفه‌ای و پرمخاطبی دارد؟

یا اگر در یک کارگاه رمان‌­نویسی شرکت می‌کنیم باید ببینم که آیا نویسندۀ کتاب، انتشار چندین رمان حرفه‌ای را در کارنامۀ خود دارد؟

کلاس‌های نویسندگی در تهران و دیگر استان‌ها چه وضعیتی دارند؟

از سال­‌های دور کلاس‌های نویسندگی متعددی در تهران برگزار می‌شده و در حال حاضر هم فرهنگسراها و آموزشگاه‌های آزاد در این زمینه فعالیت می‌کند.

البته تاکنون تقریباً همۀ کلاس‌های نویسندگی در تهران کلاس‌­ها و کارگاه داستان­‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی بوده‌اند و هیچ کلاسی در زمینۀ نویسندگی آنلاین یا نویسندگی غیرداستانی وجود نداشته. مدرسه نویسندگی به‌تازگی به برگزاری چنین کلاس‌هایی اقدام کرده است.

 

 

 

معرفی کتاب­‌های معتبر آموزش نویسندگی

 

کتاب‌های آموزش نویسندگی منبع مناسبی برای یادگیری اصول و مبادی نویسندگی هستند.

مدرسه نویسندگی تصمیم گرفته با مراجعه به منابع گوناگون و مقالات متعدد و مشورت با اساتید در هر حوزه‌ از نویسندگی ۳ کتاب معتبر را معرفی کند، معیارهایی چون ترجمه و نگارش خوب، تمرین‌های کاربردی و عملی و اعتبار علمی نویسندگان در انتخاب‌ها لحاظ شده است:

 

داستان نویسی:

 

حرکت در مه-چگونه مثل نویسنده‌‌ها فکر کنیم؟-محمدحسن شهسواری-نشر چشمه

مجموعۀ چهار جلدی حرفه: داستان نویس-نشر چشمه-ترجمۀ کاوه فولادی نسب و مریم کهنسال نودهی

اندیشه­‌های نو در رمان­‌نویسی-باربارا شوپ-مارگارت لاو دنمن-شایسته پیران-نشر نی

 

فیلم­نامه‌نویسی:

 

تکنیک‌های فیلمنامه­‌نویسی-چارلی موریتس- ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر ساقی

داستان، ساختار، سبک و اصول فیلمنامه‌­نویسی-رابرت مک کی-ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر هرمس

آناتومی داستان-جان تروبی-ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر آوند دانش

 

 کتاب‌های انگیزشی نوشتن: (ما این کتاب‌ها را به این دلیل کتاب‌های انگیزشی نویسندگی نام‌گذاری کردیم چون حاوی تکنیک‌ها و اصول نویسندگی نیستند، بلکه به مسیر روحی نویسنده‌ و موانع خلاقیت او اشاره دارند.)

 

بنویس تا اتفاق بیفتد-هنریت کلاسر-ترجمۀ محمدگذرآبادی-نشر رسا

حق نوشتن-جولیا کامرون-ترجمۀ سیمین موحد-نشر هیرمند

جادوی بزرگ-الیزابت گیلبرت-ترجمۀ مهرداد بازیاری-نشر کتابسرای تندیس

 

نویسندگی غیرداستانی و مقاله نویسی:

 

نوشتن مثل فیلسوف

البته واضح و مبرهن است که…-ضیاء موحد-نشر نیلوفر

ادبیات تبلیغ- رابرت دابل‌یو.بلای- منیژه شیخ­‌جوادی(بهزاد)-نشر سیته

آخرین مورد را به معرفی کتابی در زمینۀ نویسندگی آگهی‌های تبلیغاتی اختصاص داده­‌ایم. به هر حال ممکن است شما شیفتۀ فعالیت در زمینۀ کپی رایتینگ باشید. پس چه بهتر که با کتابی معتبر دربارۀ اصول نویسندگی تبلیغاتی شروع کنید.

 

رابرت دابل‌یو.بلای در انتهای پیش‌گفتار این کتاب می‌نویسد:

«زمانی که شروع به نوشتن تبلیغات پرجاذبه می‌کنید، درست مانند من به این نتیجه خواهید رسید که نگارش کلمه‌های متقاعدکننده می‌تواند همانند نوشتن یک شعر یا یک مقالۀ ادبی و یا یک داستان کوتاه، هیجان‌انگیز باشد. در عین حال پول بیشتری هم به جیب می‌‌زنید، اینطور نیست؟»

 

هفته نهم

 

نویسندگی آنلاین

 

جذابیت نوشتن در فضای آنلاین این است که گاهی یک نفر می‌تواند با صفحۀ شخصی‌اش میلیون‌ها ببینده را جذب کند و گاهی هم ده‌ها نفر در جذب تعداد انگشت‌شماری از مخاطبان ناتوان می‌مانند.

با نوشتن در فضای آنلاین شما می‌آموزید که چگونه با محدویت‌های اندک، مخاطبان اختصاصی خودتان را داشته باشید و تأثیر ایده‌هایتان را در عمل بیازمایید.

البته هدف نهایی شما باید راه‌اندازی وب‌سایت اختصاصی خودتان باشد. بنابراین پیش از راه‌اندازی کانالی در تلگرام، دامنه‌ای را با نام خودتان ثبت کنید تا تعهد بیشتری به وبلاگ‌نویسی پیدا کنید. وبلاگ‌نویسی را می‌توان مؤثرترین و حرفه‌ای­‌ترین روش‌ ارتباط و تأثیرگذاری نویسنده‌های عصر حاضر دانست.

 

 

 

چگونه یک کانال تلگرامی حرفه‌ای و پرمخاطب داشته باشیم؟

 

هر چقدر هم به تلگرام بد و بیراه بگوییم، به هر حال تلگرام در ایران مهم و تأثیرگذار است. تعداد میلیونی کاربرهای تلگرام بستر مناسبی را برای عرضۀ محتوا ایجاد کرده.

بله تلگرام، چرا که نه. داشتن کانالی در تلگرام می‌تواند بهترین فضا برای تمرین نوشتن باشد، البته کمی که دستمان راه افتاد باید به‌سرعت، وبلاگی راه‌اندازی کنیم. چون وبلاگ‌نویسی برای یک نویسنده بسیار حرفه‌ای­‌تر و آموزنده است.

یک قالب خاص انتخاب کنید و در به­‌روزرسانی منظم تعهد داشته باشید، حتی اگر کانال شما دو نفر بیشتر عضو ندارد، خودتان و صمیمی‌ترین دوستتان.

اگر تمرین‌های ۸ هفتۀ قبلی را به دقت انجام داده باشید به این معناست که دو ماه تمام تمرین نویسندگی کرده‌اید. حالا با خیلی از نویسنده‌ها آشنا هستید و ترستان از نوشتن تا حد زیادی رفع شده. البته برای حرفه‌ای­‌تر شدن فقط نباید به انجام تمرین‌ها در همان هفتۀ مورد نظر اکتفا کنید، بلکه باید طی دوره­‌های مختلف تمرین­‌ها را تکرار کنید تا ملکۀ ذهن شما شوند.

 

 

 

پیشنهاد براری این است که قانون مشخصی برای تولید و انتشار محتوای کانال خودتان داشته باشید.

 

۱۰ فرمان برای کانال تلگرامی برای تقویت نویسندگی

 

ده نکته‌ای که می‌توانید در ساختن یک کانال تلگرام حرفه‌ای رعایت کنید:

– به دام استاتوس‌نویسی نیفتید. مثلاً کمتر از ۲۰۰ کلمه ننویسید.

-به جای توجه به رویدادهای خبری و شایعات روز، نگاه تحلیلی داشته باشید و دربارۀ روند‌های آتی بنویسید.

-شکسته‌نویسی را کنار بگذارید. نوشتن به زبان محاوره تاثیر چندانی روی تقویت مهارت نویسندگی شما ندارد. یاد بگیرید درست و تمیز و کتابی بنویسید.

-سعی کنید محتوای شما ارزش­‌آفرین و دارای بار آموزشی باشد. به دام غر زدن نیفتید.

-سعی نکنید به هر قیمتی، از جمله تبادل لینک با کانال‌هایی که هیچ ربطی به شما ندارند، اعضای کانالتان را افزایش بدهید.

 

 

 

-به عنوان نویسندۀ تازه‌­کار در وهلۀ اول افزایش میزان تولید محتوا باید مهم­‌تر از تعداد مخاطبان محتوا باشد.

-به جای نقل کردن از جاهای دیگر، سعی در تولید محتوای اختصاصی داشته باشید. هر چند ضعیف و بی‌­رمق.

-منظم بنویسید. سعی کنید ساعات مشخصی از روز را برای به­‌روزرسانی کانال در نظر بگیرید و به این ساعات متعهد باشید.

-سعی نکنید در دام نوشتن چیزهای بامزه و عامه‌پسند بیفتید. افتادن به دنبال نظر مخاطب نتیجه‌ای جز ابتذال ندارد. سعی کنید از چیزی بنویسید که فکر می‌کنید درست است.

-هدف خودتان را دائم مرور کنید: هدف شما از راه‌اندازی کانال تلگرام ایجاد فضایی برای تمرین نویسندگی و تولید محتوای آنلاین است.

 

هفتۀ دهم

 

چگونه کتاب بنویسیم؟

 

پال هاوک در کتاب اینگونه می­‌توانید، دربارۀ نویسندۀ بزرگ علمی-تخیلی، آیزاک آسیموف اینگونه می‌نویسد:

«تنها یک راه وجود دارد که آقای آسیموف توانسته باشد بیش از یکصد کتاب بنویسید: نظم و انضباط شخصی و مهار جدی خویشتن. او گاهی در یک سال چندین کتاب می‌نوشت، آن هم نه کتاب‌های ساده و مختصر، برخی از آن‌ها کاملاً علمی هستند.

وقتی می‌بینیم برای برخی افراد نوشتن یک نامۀ ساده، یک روز تمام وقت می‌گیرد، روشن می‌شود که او چنان منضبط و تعلیم‌دیده بود که در آن مقطع از زندگی خود، می‌توانست در یک روز فصل کاملی از یک کتاب را بنویسد. برخی از مردم با رنج و زحمت بسیار در تمام عمر خود تنها یک کتاب می‌نویسند. در حالی که این مرد فصل به فصل در هر سال، سه یا چهار کتاب می‌نوشت. چگونه ممکن است؟ چون می‌دانست چه می‌خواهد، می‌دانست تنها با کار سخت می‌تواند خواستۀ خود را به دست آورد و به همین دلیل به جای گریز از دشواری کار، با آن رودرور می‌شد و این یکی از راه‌های مهار خویشتن است.»

 

 

تمرین هفتهٔ دهم:

 

برای انجام این تمرین فقط یک روز وقت دارید.

البته ۳ روز وقت دارید دربارۀ موضوعی که می‌خواهید دربارۀ آن کتاب بنویسید فکر و تحقیق کنید.

خ ثناعی کتاب ۲۵ صفحه‌ای شما می‌تواند یک مقالۀ بلند شخصی باشد. در مقاله شخصی هیچ طرح داستانی و شخصیت‌پردازی وجود ندارد و نیازی به اختراع گفتگوها و توضیحات طولانی دربارۀ پیشینۀ شخصیت‌ها نیست؛ نیازی به تحقیق آنچنانی هم نیست. در واقع، مقالۀ شخصی بعد از شعر، ذهنی‌ترین نوع نوشتن است. بنابراین ممکن است شخصی‌ترین موضوعات را انتخاب کنید. (داستان سنگی بر گوری را یادتان هست که تکۀ انتهایی آن را در هفتۀ ششم نقل کردیم، سنگی بر گوری یکی از بهترین نمونه‌های نوشتن داستان شخصی است.)

ممکن است کتاب شما دربارۀ ماجراهای طلاق عمه‌تان باشد یا دربارۀ عشق بی­‌حد و حصر شما به گربه­‌ها.

 

 

 

ضمناً در نوشتن کتابتان و گفتن از خودتان خجالتی نباشید؛ اگر زیبا، ماهر، بااستعداد یا دارای صفات خوب دیگری هستید که گفتنشان به مطالب شما مربوط می‌شود و تأثیر می‌گذارد بگویید و خجالت نکشید. زیرا بدون آن‌ها نوشته‌تان کامل نخواهدبود.

ضمناً از اصول پایۀ نویسندگی مثل چه کسی، کی، کجا، چرا و چگونه استفاده ‌کنید. نوشتن کتاب ۲۵ صفحه‌ای را نوشتن کتابی برای دل تصور کنید.

بعد از ۱۰ هفته تمرین، نوشتن ۲۵ صفحه چرک‌نویس کاری سهل و انجام‌شدنی است.

حالا یک روز تمام را خالی کنید، یک کتاب ۲۵ صفحه‌ای بنویسید. لازم نیست تمام روز پشت رایانه باشید بلکه صرف دو سه ساعت ناپیوسته برای نوشتن یک کتاب کوچک ۲۵ صفحه‌ای کافی است. فقط کافی است پرنده به پرنده پیش بروید. «پرنده به پرنده» یکی از معروف‌ترین کتاب­‌های آموزش نویسندگی است که توسط آن لاموترمان‌نویس مطرح آمریکایی نوشته شده؛ قصۀ پرنده به پرنده اینگونه است:

«سی سال پیش، برادر بزرگ‌تر من، که آن زمان ده ساله بود، می‌کوشید تا گزارشی بنویسد دربارۀ پرنده‌ها. برای تهیۀ این گزارش، فقط سه ماه وقت داشت. از این سه ماه، فقط یک روز باقی‌مانده بود و او هنوز گزارش خود را شروع نکرده بود. یادم می‌آید که با چشمانی اشک‌بار در آشپزخانه نشسته بود. روی میز پر از کاغذ و قلم و کتاب‌هایی بود دربارۀ پرنده‌ها؛ کتاب‌هایی که حتی لای‌شان نیز باز نشده بود. او درمانده بود که چه بکند. پدرم کنار او نشست، دستش را دور گردن برادرم انداخت و به او گفت: «پسرم، پرنده به پرنده، یک به یک. همین.»

(تماشای سخنرانی آن لاموت در تد)

 

یادت باشد این فقط دست‌نویس اول یک کتاب است، قرار نیست شاهکار باشد یا چاپ بشود. البته بعید نیست که کتاب شما قوی سیاه از آب دربیاید و در تاریخ ماندگار شود!

استیون کینگ رمان‌نویس آمریکایی و یکی از ده نویسندۀ ثروتمند جهان می‌گوید: «وقتی از من سؤال می‌کنند: چطور می‌نویسی؟ بدون استثنا جواب می­‌دهم: هر بار یک کلمه و جوابم هیچ‌وقت جدی گرفته نمی‌شود. ساده‌تر از آن است که حقیقی به نظر برسد. دیوار بزرگ چین را تصور کنید: هر بار فقط یک سنگ به آن اضافه کرده‌اند. خیلی ساده، هر بار، یک سنگ. حالا شنیده‌ایم می‌شود آن لعنتی را از کره ماه هم با تلسکوپ دید!»

 

برنامۀ ده هفته‌­ای به پایان رسید، البته کار ما تمام نشده و به مرور سعی می‌کنیم هر هفته چند مطلب مرتبط با برنامۀ «چگونه نویسنده شویم؟»  منتشر کنیم تا بحث‌ها به تدریج کامل و کامل‌تر بشوند.

به نظر می‌‌رسد که به زحمتش می­‌ارزد. ده هفته تمرین برای حل این معمای مهم: چگونه نویسنده شوم؟

 

 موفق باشید

ش ب ص

T


..    ...  

 

 

ype the title here

Type the text here

نظرات (۲۰)

  • مژگان احمدی موقری
  • من تشکر دارم از شما.
    آقای شین براری کم کارن یا به من نمیرسه خبرهای کتاب شان.؟
    امیدوارم خبرهای بایکوت غلط باشد
  • احمد موقری
  • خوش بحالتون چقدر شما مخاطب داری

    منم از شین مطلب میزارم اما شما خیلی مخاطبات زیاده
    #سقه_سیاه
  • ناشناس
  • خب خودش که هرگز نمیاد وقتش رو فضای مجازی هدر بده گلم.
  • سوفیا آریانژاد
  • بخدا از بس دنبال یه پیج حقیقی از شین براری بودم خسته شدم و به همه شک دارم. آیا واقعا اینجا خودشونن . ؟
    پاسخ:
          کی؟  خودشونن؟   شما چه شماره آی رو گرفتی؟ 
  • شهروز براری صیقلانی
  • علیک سلام، ممنون از قدردانی شما. بنا بر حکم عقل به دلیل تمجید از بنده، از شما سپاسگذارم، اما بدلیل توهین به همکارم، پیام شما را پاک میکنم. بدرود.
  • شین براری
  • دوستان جلسه هفتم اردیبهشت، مربوط به نویسندگی رمان بود. و من اگر حضور نداشتم به ایندلیل بود که بنده در چیزی که تخصص ندارم، ابراز نظر نمیکنم. من هرگز رمان نویس موفقی نبودم و علاقه ی من و موفقیت من در داستان نویسی کوتاه و داستان بلند بوده. پس کمتر گلایه کنید

    سلام
    خیلی عالی بود این مطلب من خیلی حال کردم باهاش

    نکته هایی که گفته بودید عالی بودن

    سلام
    خیلی عالی بود این مطلب من خیلی حال کردم باهاش

    نکته هایی که گفته بودید عالی بودن

  • ناشناس
  • سیامک عباسقلی             شهرک اندیشه کرج 

                                                 سلام 

                                             ممنون از   شما     من  سه جلد از اثار  شین براری رو در خانم دارم   که  سی بار  خوندمشون      محشره               شیفته ی   فن بیانش هستم                   واقعا  تکه    و عالی     

    سلام
    مرسی برای این مطلب 
    خیلی خیلی جالب بود 
    امید وارم بازم مطلب بزارید

  • ماهرو سلطانی
  •   من از شما خیلی ممنون ک. مفید واقع شدید. و به شکل قابل فهم و ساده ای. تدریس میکنید. ک همه متوجه میشن. 

    اقای شین شهروز براری صیقلانی. ممنون از شما که.   بدون هیچ کلمه ی گنده و اصطلاحات سنگین و تخصصی ای با زبان عامیانه و صبر و حوصله تدریس و به پرسش ها پاسخ میدهید . ممنون 

    سلام
    خیلی عالی بود این مطلب من خیلی حال کردم باهاش 

    نکته هایی که گفته بودید عالی بودن
     

  • رمان جدید سارا
  •   از شما دوستان دعوت میکنم تا از پیج. مخصوص   رمان. با لینک.    http://www.romansallef.blog.ir.   دیدن کنید. 

  • رمان جدید سارا
  •   سلام ، عزیزم این پیج آقای شهروز براری صیقلانی نیست. بلکه بنده تنها آثار غیر مکتوب و پینویس های ایشون رو بازنشر میدم ، انهم بی اجازه . چون دسترسی ندارم بهشان تا کسب اجازه کنم. سارا سوادکوهی از ساری مازندران ایران 

  • Ayda aghdashlu
  •     مجددا. عرض ادب و احترام  

                       من شدیدا عذر میخواهم. بابت. لحن. زشت و غیر محترمانه ی آغازین در پیام ساعتی پیش . که از سر بی ریاحی 

    و.  شوق. شما را.  بطرز غیر منتظره ای.  ؛ شهروز.  خواندم.        بنده را عفو کنید جناب اقای براری صیقلانی.   ، و دلیل چنین سوء تفاهمی ر.بازنشر همیشگی مطالبتان فرض کنید که در غیاب تان سبب احساس با شما بودن شده و از این باب  حاصلش خلق لحنی صمیمانه و کمی غید محترمانه گشته. تا بنده بطرز  ناخوشایندی اینگونه احساس ندامت و خجالت زدگی کنم. .               شما را بیش از ان چیزی که تصورش امکان پذیر باشد میشناسم. 

      اما از. درون. واژگانتان. ، از سیر پیوستگی اثارتان ،  از. طرز خاص چیدمان واژگان تان.      اکنون نیز. مدتهاست تلاش و کوشیده ام همچون شما  واژگان را به خط کنم و. خطوط را به صف بکشم و  مفهومی را تعبییر نمایم .  آنقدر زیاد اثارتان را خوانده ام. که همگی را واژه به وواژه از بَرَم .       میدانم که تکنیک هایتان بیش از صد و سه  شیوه است ، میدانم از کسرت فعل و  ازدیاد فاعل به محوریت مفع.ل مشترک بهره میبرید که سبک جدید و بی مانندی ست.....

  • Ayda aghdashlu
  •   سلام شهروز گرامی و محبوب ،  بنده آیدا آغداشلو از نیو همپشایر   حاشیه ی لندن  بهمرا تارا آغداشلو برات بهترین ها را آرزومندیم .

    چه کردی؟     و پشت پرده. چه  به  وقوع  پیوست  که  به  یکباره    ممنوعه قلم  شدن  شما  بهمراه  مرتضی  مودب پور  تیتر اول  نشریات شد؟    

       آیا  واقعا  بخاطر  پاراگراف  کابوس  نیلیا  در  مجموعه  اثر  شهر خیس  بود که   برایتان  مشکلساز گشت؟ 

  • بنفشه. امیریان فرد. از. ماهکو
  • بنفشه.        امیریان.   فرد.   سلاااااااام


              شما.  شین براری معروف نیستید؟      واااااای ک یک عمر دلم میخواست. بفهمم این شین براری کیه.  

           من خیال میکردم.  باید از    ما.   بهتران.  باشید 

         یعنی.  بالانشین.  و مرفه بی درد.       که  اینطور. ذهن خلاق دارید و میتوتید. تاثیر گذار باشید با.  اثرهاتون.  

          من.  سه تا از اثر های. شما رو. تا حالا خریدم.   یکیش 376_ صفحه. با جلد. سرخ.    بنام.  عاش    عاشقانه های برفی.         دیگریش. 348صفحه.  بنام.  شهر خیس.      و.  اخریش.  هم.   361صفحه.    با جلد. آبی.  شیک.   با نام.   قصه های محله ضرب.       که.  تا حالا. چندین کس ازم خواستن قرض بگیرن ولی ندادمشون.                   میتونم.   شماره ای از شما داشته باشم. ایا ؟   من. خیلی. خیلی خوشحال میشم اگر بتونم برای لحظاتی همگلام با شین    براری بشم.      ؟؟؟؟ 


     

    پاسخ:
     عزیزکم من هیچگونه ارتباط و یا آشنایی حضوری با جناب آقای شهروز براری صیقلانی ندارم . بلکه طرفدارسبک جدید سپیدار بلندم . و بس....

    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

    ###############################################################

    °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°

    hearadeshghame00lovelt@gmail  نظر داد: سلام ممنون از وبلاگ خوبتون   _پرسش داشتم

    1. چه مدت طول کشیده تا شما بتونید پیرنگ رو عملی انجام بدهید؟ 
    2. چرا من نمیتوانم حین نویسندگی پیرنگ داستان را اجرا کنم؟ 
    3. یک راهنمایی کنید تا گزه از کارم باز شود؟ 
    4. من نمیدانم چگونه پرسش هایم را  در چه قسمتی از وبلاگ بنویسم؟ 
    5. با تشکر پیشاپیش از استاد محترم  لطفا  راهنمایی دهید 

    dellsarstarinam4343god@yahoo نظر داد:  

    ازتون سپاسگذارم  دخترم یازده سال داره با این روش ایا قادر به موفقیت در نونویسندگی میتواند بشود در آینده؟ لطفا پاسخ دهید   توران خالدبیگی از تربت جام 

    _________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________==================================~~~~~~ًًًًًًٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍَََََََََََََََََََََََََِِِِِِِِِِِِِِِِّّْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْ~~ٌٌٌْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْْ===+++=+=+===ًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًًٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٌٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍٍُُُِِِِِِِِِِِِِِْْْْْْ

      خانم/آقایبنام کاربری__»  منیره احمدبیگلو  نظر داد ؛  آقای شهروز خیلی عالی و مناسب برای بکارگیری امآموزش فن نویسندگی هست این راهکارتون. قدردانتان هستم خیلی/بدنبال/چنین/برنامه ای/ بو/دم/،که از شما/اکنون،/نوشته/شد. 




     

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی