http://uppc.ir/do.php?imgf=161451161453261.png ستون ادبی مجله چوک :: آموزش نویسندگی خلاق رایگان

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

شهروز براری صیقلانی ملقب به شین براری

آموزش نویسندگی خلاق رایگان

اموزش نویسندگی ،رمان ، داستان کوتاه، داستان بلند ،سبک های نویسندگی،آموزش رایگان با شهروز براری صیقلانی
رزیتا غفاری

آخرین نظرات

ستون ادبی مجله چوک

Monday, 9 September 2019، 06:07 PM

گریزی بر نشریات ادبی پیرامون گزارشات مربوط به نویسنده شین براری 

 

 

 

 

مجله ادبی فرهنگی چوک ، سردبیر مهدی رضایی،   مریم ریاحی،  طیبه تیموری نیا   حمیدرضا اکبری  شرو.  ، گفتگو و نقد شین براری 

 

شهروز براری صیقلانی بیشتر از هر نویسنده ای منحصربفرد و تازه است ، اما در فضای بسته ی ایران اسلامی مجال چاپ و نشر عقاید و صراحت کلامش به ندرت داده شده . _ عطر تازگی و واقعیت از موضوع داستان هایش به مشام میرسد ، او نسبت کمیت و کیفیت را میان تناسب موضوع و درون مایهء داستانیش با حجم واژه آرایی را چنان به نفع مخاطب خاص تغییر داده که خطوط فرضی معیارهای پیشین را زیر پا گذارده و آنچنان کیفیت را بالا و کمیت را کوتاه نموده که عده ی بیشماری از مخاطبانش را شیفته و شیدای دنیای درون داستان هایش نموده . 

از زوایای پنهان و دیدگاه فرا حرفه ای با نگاهی نکته سنج و ریز بینانه میتوان لیست بلند بالایی از فول های ادبی و دستور زبانی از وی تهیه و ارائه نمود ، اما مادامی که یک نویسنده ادعای کذب نکند نباید و نمیتوان اقدام به تخریبش نمود ، از همین رو بسیاری از اهل فن های داستان نویسی فارسی منتظر وقت و دست به ماشه ایستاده اند تا ادعایی فرای جایگاهش بیان کند و یا دچار غرور واهی و خودبزرگ بینی شود تا ناخواسته برگه ی سقوطش را امضاء کرده و آماج انتقادات قرار گیرد . 

نکته کلیدی در آرامش کاری وی ، نعمت دور بودن از پایتخت ایران ااسلامی است که سبب دور ماندن از حواشی شده  

از حق هم نمیتوان گذشت که وی برخلاف سن پایینش فرد بی تجربه ای نیست و خصلت افتادگی اش را با فن بیان بالایش ترکیب نموده و اینچنین میگوید ؛

 تحصیلات دانشگاهی اتومکانیک بنده کوچکترین ارتباطی به ادبیات داستانی ندارد ، اما از کودکی شیفته ی خاطره نویسی بودم و بی آنکه کسی به من آموخته باشد همواره یک دفترچه و خودکار همراه داشتم ، و اولین هدفم خیلی ساده و البته ابلهانه بود 

هدفم طی سالیان متمادی از کلاس شش یا هفت تا ترم های اول کاردانی به کارشناسی ، این بود که بتوانم یک دفتر 200 برگ یا بلکه بیشتر را با خط خوش و خودکار مشکی ، پُر از حرفهای ناب کنم ، حرفهایی که برای همه جذاب باشد ، اما همواره در نیمه های راه و برگه های صد به بالا ، واژه ای را به غلط دو مرتبه تکرار پشت یکدیگر مینوشتم و وسواس گونه حاضر به استفاده از غلطگیر یا که جدا نمودن کاغذ نبودم ، و دفتر را نیمه کاره و ناتمام رها میکردم و سراغ دفتری شیک تر میرفتم. بعدها ک بزرگتر شدم فهمیدم که وسواس تنها یک بهانه بود ، زیرا دقیقا وقتی که دفتری شیک در پشت ویترین یک مغازه ی خاص به چشمم میخورد ، از دست برقضا همان غروب درون دفترم دچار غلط نویسی میشدم و یا که دستم میلغزید و خط خوردگی کوچکی کنج ضلع سوم کاغذش می افتاد ، و من هم که مامور و معذور به خرید دفتری جدید و شیک تر بودم ، من هرگز یک جمله ی نوشته شده را در دفتر جدیدم بکار نمیبردم ، و به اصطلاح دفتر هایم را به جمله ای تکراری شهید نمیکردم .دفترهایم عزیزترین وسایل شخصی ام بودند ، تعدادشان به اندازه ای بالا بود که اگر عدد و رقمی بگویم شما باور نخواهید کرد . 

متوسط هفته ای یک دفتر 200 برگ به بالا که بسیار نایاب بود میخریدم ، کمی که بزرگتر شدم و حول حوش دبیرستان یا دوم هنرستان بودم که راه و روش تهیه ی دفتر باب دلم را کاشف شدم . و با جمع کردن پول جیبی و ده ها روش عجیب غریب برای کسب درآمد ، قادر به سفارش یک جلد سیصد برگ مرغوب ، جلد چرمی ، مدل سررسید میشدم و به متصدی میگفتم که لطفا در هیچ کدام از صفحاتش هیچ عددی از تقویم ، ماه ، سال ، هجری ، قمری ، میلادی ، مناسیت شیعه ، شهادت ها ، ولادت ها ایام سوگواری ، ایام ویژه ، مناسبت ها ، سالگردها و.... ننویسند ، حتی کادر بندی هم نکنند و حاشیه گذاری هم نکنند ، تا بتوانم از تمام طول عرض آن دفتر و صفحاتش استفاده کنم ....

(بخش هایی از این مصاحبه به دستور فتا  حذف گردید تا از مسدود شدن این پیج پیشگیری بعمل آید)  

[] []...

       

[] [] [] [] مصاحبه کننده [] [] [] [] 

    استاد منو غافلگیر کردید از این همه صداقتتون 

 

() () () () اقای براری () () () ()   

#اولا که بنده رو استاد خطاب نکنید که برای بنده قابل باور نیست چنین لقب و صفتی . چون خبر از جایگاه حقیقی خودم نسبت به اساتید برجسته ی این سرزمین دارم و بنده فقط یک یا دو قدم از جایگاه یک نویسنده ی خوب بالاترم اما در مقابل کیلومترها از جایگاه اساتید معروف و بنام عقب تر و پایین ترم. دوما که اینی که شما رو غافلگیر کرده صداقت نیست بلکه حماقت یک بچه دبیرستانیه شر و شور و پر انرژی هست که محبت رو در کوچه پس کوچه های شهر زیبایش جستجو میکرد

، شما که این حرفارو ضبط نکردید؟ 

پایان مصاحبه 

 

شین شهروز براری صیقلانی نویسنده‌ی ایرانی مدرن است. واژه‌ی مدرن در این‌جا بار ارزشی ندارد، هر چند در مورد شهروز براری صیقلانی از نکات بارز جهان داستانی او ست. شین براری به نحو بی‌سابقه‌ای ـ در میان نویسندگان ما ـ در محل تلاقی دو ویژگی ادبیات مدرن ایستاده است؛ محلی که دو خط یکدیگر را قطع می‌کنند. خط اول داستان کوتاه است و خط دوم پرسه در فضای شهری.

داستان کوتاه علی‌رغم تصور برخی از دل رمان بیرون نیامد، بل‌که محصول شرایط انسان و دنیای صنعتی قرن ۱۹ بود. انسانی که در زمانه‌ی خویش نمی‌توانست همه‌ی آن‌چه را از ادبیات می‌خواست در رمان جستجو کند. رمان نسبت به داستان کوتاه نیاز به همدلی و همراهی خواننده داشت و انسانِ دنیای صنعتی نه فرصت چنین همذات‌پنداری‌ای داشت و نه اصولا چنان مخاطبی برنمی‌تابید که به تمامی خود را در اختیار هنرمند بگذارد. او در برخورد با اثر هنری، حقی را نیز برای خود می‌طلبید. به همین واسطه ژانر داستان کوتاه که بیش از همه به تصورات و پیش‌زمینه‌های فکری و ذهنی خواننده متکی بود، بهترین محمل برای انسان مدرن شد.

از طرف دیگر، انسان مدرن مرکز تحولات خود را از (روستا قلب تپنده‌ی دوره‌ی کشاورزی) به شهر و حاشیه‌های آن (مغز متفکر دوره‌ی صنعتی) انتقال داد. ساختار عمودی آشکار ارباب ـ رعیتی تغییر یافت و به ساختار پنهان و افقی کارفرما ـ کارگر تغییر شکل داد. ویژگی عمده‌ی شهر، گمشدگی ‌ست. شخص می‌توانست یا مجبور بود در محلی زندگی کند که همه او را نمی‌شناختند. از سوی دیگر برای اولین بار، انسان، تنها جزئی از کاری را بر عهده داشت که کلیت ‌آن اشراف نداشت. کشاورز با رابطه‌ی بی‌واسطه با موضوع فعالیتش (زمین) می‌دانست چه می‌کند و به چه تعلق دارد اما انسان شهری (چه در کارخانه‌های بزرگ و چه در ادارات و سازمان‌های غول‌آسا) تنها مهره‌هایی از چرخی عظیم بود و نمی‌توانست با کلیت موضوع کارش ارتباط برقرار کند و شاید اصولاً از آن سر درنمی‌آورد. به همین واسطه، کم‌کم هویت‌باختگی و بیگانگی از خود، در ادبیات ظهور پیدا کرد.

تقریبا یا حتی اکثر غریب به یقین داستان‌های شهروز براری صیقلانی در شهر رشت و در فضای سرد و عبوس آن می‌گذرد. داستان کوتاه «وارونگی هویت» از داستان‌های نمونه‌ای این رویکرد است. سیاوش ، دچار عدم تعادل روح و روانش با کالبد فیزیکی اش است و پس از فوت مادرش دچار افسردگی و خانه نشین شده ، به سربازی رفته و لی در نهایت معافیت گرفته ،پدرش فردی سنتی و خشک است . سیاوش تا دیپلم تحصیل کرده و حالا در 22 سالگیش در بطالت محض و در تنهایی ملموسی در شهر زندگی می‌گذراند. 

«پدرش اصرار به ازدواجش با دخترعمویش دارد و عاقبت سیاوش از خانه ی پدریش طرد میشود چون مثل مردهای محله رفتار نمیکرد و گاه مخفیانه زیر ابروهای خود را بر میدارد . موی سرش را بلند کرده و خودش که ادعا میکند تغییر رنگ موی بلندش بواسطه ی تاثیرات صافی گلت و ولستریت است اما جعبه ی رنگ موی إِن+ هشت را زیر تخت خوابش پنهان کرده ، مویش را بروی شانه های کوچکش افشان میکند ،ناخن هایش را بلند میکند پدرش جلوی اهالی محل و مسجد بی آبرو شده . و کاسه ی صبرش لبریز گشته 

با فشارهای پدر بر او ، انقلابی کوچک در زندگی حشره‌وار سیاوش اتفاق می‌افتد. زندگی او که در بطالت و رویاهای دخترانه ی معمول خلاصه شده، از جریان عادی خارج می‌شود. سیاوش به‌رغم بیهودگی این زندگی، سخت به آن وابسته است و اخراجش از خانه ی پدری تا حد زیادی حاصل درک بالای خودش بود که نخواسته بود با حضورش سوهان روحه پدرش شود

از اپیزود دوم با دخترکی بنام سوگند آشنا میشویم و در میابیم که او بی شک سیاوش است ، و به روش منحصربفردی طی لحظات ساده ی یک روز معمولی با وی همراه میشویم ، گستاخی و شوخی های جنسیت گرا محوریت اپیزود دوم را به شیوه ی درست و کاملا حرفه ای و سطح بالایی سمت مبحث (پرداخت شخصیت) سوق میدهد ، و با به تصویر کشاندن معاشرت های عجیب و نامعمول شخصیت اصلی با قشر خاص جامعه ، به زیبایی هرچه تمام تر واکنش او به دیگران ، واکنش دیگران نسبت به او را در جملاتی نو و طنزآلود نوشته تا به این طریق @پرداخت شخصیت# را انجام دهد .   

 

 

محمدحسن شهسواری در نقد شهروز براری صیقلانی میگوید؛ شهروز براری بیش از هر نویسنده‌ی ایرانی مدرنیته و صاحب سبک خودش است. شین براری از محدود افراد نویسنده ای ست که ابتدا دست بقلم گردید و خودسر و بی الگو ،آزادانه و رها از قید و بندها شروع به نوشتن کرد ، او نویسندگی را قدم به قدم و تکنیک به تکنیک زندگی کرد تجارب او به قیمت بالایی حاصل شد و برایش از سرمایه ی عمر و گذر روزگار خرج نمود ، او فردی ست خود ساخته ، همچنین از بارزترین و باارزش ترین توانمندی های وی در عرصه ی رمان یا داستان بلند نویسی این مهم است که او به مصداق یک نویسنده ی خوب و حرفه ای ست که هم خالتورنویسی را به سرحد کمال رسانده و همزمان نیز دارای مهارت و سواد علمی فن نویسندگی ست ، تا به آنجایی که دارای مجوز تدریس فن داستان نویسی مبتدی تا حرفه ای ست .

 

.

باری در این مجال کوتاه فرصتی برای واکاوی تمام زوایای پنهان و آشکار جهان داستانی با سبک شهربافت رشت ، از شهروز براری صیقلانی نیست، اما مرور چندباره‌ی آثار او ـ به‌ویژه درهم‌روندگی حسرت‌آمیز فرم و محتوا ـ تا سال‌ها می‌تواند چراغ راه نویسندگان جوان ما باشد. نویسنده‌ای که داستان کوتاه را با کوچه باغ های چهار کنج شهر رشت شریک گشت . عشقی ابدی و بی مانند و تعلق خاطر ستودنی اش را به شهر رشت در تک تک داستان هایش لمس میکنیم ، بطوری که اثار ایشان همواره به عنوان معیار و نمونه ی ایده آل در کارگاه های داستان نویسی ملاک قرار میگیرد ، ایشان از استعداد فوق العاده ای در پرداخت صحنه و انتخاب مکان های برخوردار میباشند و شهرنویسی اوج رساندند و هم ادبیات داستان نویسی ما را به دهلیزهای تودرتوی روابط درون شهری کشاندند.





 


بایگانی

   بیوگرافی این نسخه از مجله ادبی چوک  اختصاص داشت به ؛ 


 

 


روزنامه ستون ادبی از شهروز براری صیقلانی


تیتر روزنامه پنجره ،  قسمت ادبیات و فرهنگ 

وسط صفحه  و ستون وسط   تصویر  نویسنده شین براری و  تقدیر و تمجید از ساختارشکنی هایش.  و نوید خروج ادبیات داستانی فارسی از سرگشتگی های عصیان زده ی نیم قرن اخیر..... 


 

 

 

 

 

 

.blogfa.com هنرهای تجسمی 

nashrejoshan.blogfa.com نشر جوشن 

tasnim1393news.blogfa.com تسنیم نیوز 

tabooshekanan.blogfa.com تابوشکنان 

bromans98ia.blogfa.com رمان 98آ       

dastannashr.blogfa.com نشر داستان

kafe98ketab2020.blogfa.com کافه کتاب 

kanonnevisandegan.blogfa.com کانون نویسندگان

سبک  مدرنیته  شهرنویسی . نقد و

بررسی سبک نویسندگی 

شهروزبراری صیقلانی 

نظرات (۳)

  • ناشناس
  • نمیفهمم چرا تناقض داره استاد شهسواری اول میکوبه طرف رو، بعد که با خاک یکسان کرد یهو مقاله نویسنده برتر تیر 99 رو منتشر میکنه و میکشه بالا طرف رو. بنده خدا شین چه کشید از دست اینا تا عاقبت پذیرفته شد در ویکی پدیا . والا کلی نقد منفی و مثبت براش هست که خیلی بیرحمانه و سنگدلانه و خصمانه قلم خورده. رضا تاجیک دانشکده امیرکبیر
    پاسخ:
    موافقم
  • شهروز براری صیقلانی
  • سپاس، که از شین، نقد گذاشتید
    پاسخ:
    بله. میدونم که  کاره خوبی کردم گذاشتم 
  • شهروز براری صیقلانی
  •                     ممنون از   شما 

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    تجدید کد امنیتی